پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
بررسی و تبیین روابط متقابل رعایا، مباشران و مالکان کردستان در دورۀ قاجار و پهلوی اول (با استفاده از اسنادِ منتشر نشدۀ خاندان وزیری)
3
31
FA
مظهر
ادوای
پژوهشگر پسا دکتری تاریخ ایران اسلامی دانشگاه تهران، تهران، ایران
m_advay@yahoo.com
شیوا
محمدی
کارشناسی ارشد تاریخ گرایش مدارک آرشیوی دانشگاه تهران، تهران، ایران.
shmoahmmadi20@gmail.com
10.30465/shc.2020.30329.2062
چکیده<br />اسناد محلی و منتشر نشده به ویژه اسنادی که در فرآیند نظامِ ارباب - رعیتی شکل گرفتهاند، به جهت شواهد و دادههای جزئیِ موجود در آنها نقش زیادی در بازسازی تاریخ اجتماعی و تاریخ محلی دارند. اسناد خاندان وزیری مجموعهای از اسناد محلی و منتشر نشدۀ کردستان در دورۀ قاجار و پهلویاند که در عمارت آصف دیوان سنندج نگهداری میشوند. بازخوانی و تحلیل دادههای موجود در این اسناد نقش بیبدیلی در بازسازی تاریخ اجتماعی کردستان دارند. علیرغم رشدِ کمی و کیفی تاریخهای محلی کردستان در دورۀ قاجار، پژوهش در زمینۀ تاریخ اجتماعی این ایالت به جهت کمبود منابع دشواریهای خاص خود را دارد، اما بیتردید بازخوانی و تحلیل اسناد خاندان وزیری همان کشف منابع جدید و مورد نظرِ مورخ تاریخ اجتماعی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و رهیافت تاریخ اجتماعی به بررسی و تبیین وضعیت زندگی و کار رعایا و مباشران کردستان در دورۀ قاجار و پهلوی اول و همچنین روابط متقابل آنها با یکدیگر و با مالکان و حکومت محلی در قالبِ حوزههای رابطۀ مردم با مردم و مردم با حکومت میپردازد. بنابراین، در مقالۀ حاضر نخست دادهها و اطلاعات مورد نظر را از متن 286 برگ از اسنادِ خاندان وزیری استخراج کرده و سپس به مقولهبندی اجتماعی آنها پرداخته میشود.
تاریخ اجتماعی,رعایا مالکان,کردستان,اسناد,قاجار پهلوی اول
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5787.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5787_a25084aaeca91b5a61d20316b23e8369.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
بازخوانی حقوق زنان شهرنشین در دوران قاجاریه بر اساس اسناد آرشیوی «دنیای زنان در عصر قاجار»
35
62
FA
الناز
باقری ابیانه
دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی ،دانشگاه میبد، میبد، ایران
elnaz.bagheri1781@gmail.com
بهزاد
کریمی
استادیار گروه ایران شناسی، دانشگاه میبد، میبد ، ایران
bhzkarimi@gmail.com
10.30465/shc.2021.32257.2121
تصور غالب و تصویری که عموما از زنان دوره قاجار بهویژه در دوران پیشامشروطه در مطالعات به نمایش گذاشته شده است مؤید تصویری منفعل و کاملا حاشیهایست. اما بازخوانیِ انتقادی اسناد و مدارک آرشیوی غیررسمی و خانوادگی بهویژه اسناد فراهم آمده و جمعآوری شده توسط آرشیو برخط «دنیای زنان در عصر قاجار» که مؤید مناسبات اجتماعی در عرصههای کمتر مطالعهشده و محوریت این پژوهش است، نشان می-دهد زنان در نقشهای مختلف از جمله زوجه، مادر و فعال اقتصادی در چارچوبهای شرعی و سنتی، دارای حقوقی مقبول بوده و بر همین اساس، کنشگری اجتماعی تاثیرگذاری داشتند. نویسندگان بر همین اساس با استفاده از روش تحلیل تاریخی مبتنی بر اسناد و مدارک آرشیوی و مطالعات کوشیدهاند، تصویری همهجانبه از فعالیتها و اشتغالات زنان متعلق به قشرهای مختلف اجتماعی عصر قاجار را بهدست دهند.
زنان,حقوق,عصر قاجار,آرشیو دنیای زنان در عصر قاجار
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6086.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6086_93e3e2b0acadf0ab5272d8159aca9205.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
بررسی شخصیت اردشیر بابکان در قالب نظریه کاریزماتیک ماکس وبر
65
88
FA
شهناز
حجتی نجف آبادی
استادیار گروه ایرانشناسی، دانشگاه میبد، یزد، ایران
hojati.sh@gmail.com
محمد
بهرامی
دانش آموخته کارشناسی ایرانشناسی گرایش تاریخ، دانشگاه یزد، یزد، ایران
bwin1372@gmail.com
10.30465/shc.2021.32729.2139
<br />ساختار سیاسی حکومت اشکانیان، تنوع فرهنگی در جامعۀ اشکانی همراه با رویکرد دینی خاص شاهنشاهان اشکانی و تجاوزات پیاپی رومیان به مرزهای غربی قلمرو اشکانیان، بطورکلی شرایط بحرانی را در جامعه ایران قرن دوم و اوایل قرن سوم بوجود آورده بود در چنین شرایطی اردشیر بابکان از یک خاندان مذهبی در ایالت پارس، موفق شد اسباب سقوط حکومت اشکانیان را فراهم آورد و طی دو سال فعالیتهای سیاسی نظامی مستمر، قدرت سیاسی کشور را از خاندان اشک به خاندان ساسان منتقل نماید. توانایی اردشیر در انتقال قدرت از شاهنشاهان قانونی کشور به خاندان خویش که ناشی از درک صحیح او از شرایط بحرانی جامعه بود از یکسو و از سویی دیگر فائق آمدن بر بحرانها و نابسامانیهای سیاسی، نظامی، دینی و اجتماعی جامعه بواسطۀ داشتن برخی مشخصات و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری وی، سبب می­شود تا بتوان شخصیت و عملکرد اردشیر را در قالب نظریۀ رهبرکاریزماتیک ماکس وبر تبیین نمود. بدین ترتیب مسئله اصلی این پژوهش، تبیین شخصیت اردشیر بابکان در قالب نظریه کاریزماتیک ماکس وبر است. بررسی­ها حاکی از آن است که علاوه بر ویژگی­های شخصیتی و رفتاری اردشیر، شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه، می­توانسته زمینه­ساز ظهور رهبری جدید با ایدئولوژی نو در کشور بوده باشد. یافته­های این جستار بیانگر آن است که اردشیر اول ساسانی با تمامی ویژگیهای شخصیتی، با انجام برخی اقدامات و با توجه ویژه به دین زرتشتی و طرح گفتمان جدید اتحاد دین و دولت برای حل بحران­های سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه و در نهایت با کناره گیری از حکومت و انتخاب جانشینی شایسته می­تواند به عنوان یک رهبر کاریزما مطرح شود. روش تحقیق در این مقاله با توجه به رویکرد جامعه­شناختی آن، توصیف و تحلیل داده­ها در چـارچوب «نـظریه کاریزما» و شـناسایی ابـعاد شـخصیت فردی، خاندانی، سیاسی و تاریخی اردشیر بابکان در قالب این نظریه است.
اردشیربابکان,ساسانیان,اشکانیان,ماکس وبر,کاریزما
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6096.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6096_2dc158d3bf0992623818833944dd598e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
کارکرد اجتماعی کرامات عرفا بر اساس کتاب «مقامات ژنده پیل»
91
116
FA
علیرضا
عبادی
دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی، گروه تاریخ، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
alirezaebadi4722@mmail.com
نجم الدین
گیلانی
استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد.،مشهد،ایران،
ngilani58@gmail.com
علیرضا
قیامتی
استادیار گروه ادبیات دانشگاه فرهنگیان شهید بهشتی مشهد. مشهد،ایران
ghiyamati.ahora@gmail.com
10.30465/shc.2020.32501.2134
یکی از مباحث پرمناقشه عرفان اسلامی، متصور شدن قدرت کرامت گونه برای شیوخ متصوفه است. عرفا از دوره سلجوقی(590-429 ه.ق)، کرامات را نشان صدق ولایت شیوخ در جانشینی پیامبر (ص) می دانستند و چون این گفتمان قدرت اجتماعی فوق العاده به آنها می بخشید در اشاعه آن سعی بلیغ داشتند. کتاب «مقامات ژنده پیل» نوشته محمد غزنوی به شرح کرامات شیخ احمد جام (م. 536 ه.ق) می پردازد. این کتاب مشحون از حکایاتی کرامت گونه از شیخ جام می باشد که صحت تاریخی بسیاری از آنها قابل اثبات نیست اما درون مایه هر حکایتی بازگو کننده منافع اجتماعی سازندگان آن است. این نوشتار با بررسی حکایاتی از این اثر به کمک دیگر آثار صوفیه و تاریخی آن دوره به تحلیل این موضوع می پردازد که این حکایات تأمین کننده چه منافع اجتماعی مروّجان آن است. نتایج نشان از آن دارد که صوفیه برای نفوذ و تثبیت قدرت اجتماعی خود بر اقشار مختلف جامعه از کرامات بهره می گرفتند. شیخ متناسب با قشر اجتماعی مخاطب خود دست به کرامت میزد و این زیستِ کرامت گونه، او را از دیگران متمایز می ساخت. شیخ برای حفظ موقعیت اجتماعی و جذب مریدان بیشتر به دفاع از منافع اقشار پایین دست جامعه در برابر صاحبان قدرت سیاسی و نظامی می پردازد. البته در بعضی موضوعات اجتماعی، کرامات تلاشی برای تغییر گفتمان غالب نداشت.
کرامات,متصوفه,مقامات ژنده پیل,رویکرد اجتماعی,شیخ احمد جام
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5782.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5782_5dbcf299ad5166e7858bd25f8404acb6.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
تحولات بهداشت عمومی و شهری تبریز در دوره رضاشاه(1304-1320شمسی)
119
142
FA
عباس
قدیمی قیداری
دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه تبریز،تبریز، ایران.
ghadimi.history@gmail.com
رضا
محمدی
دانشجوی دکتری تاریخ، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
reza.mohammadi8021@gmail.com
10.30465/shc.2020.31985.2116
دولت قاجار در زمینه بهداشت شهری و عمومی کارنامه موفقی نداشت. این امر علاوه­بر شیوع بیماری­های مختلف، چهره مناسبی از شهرها را نشان نمی­داد. فقدان دانش جدید، تقدیرگرایی و جهل و خرافات جامعه را از بهداشت به­عنوان پدیده این­جهانی دور کرده بود. از اواخر دوره قاجار، روند تغییر با گسترش ارتباطات و فعالیت پزشکان خارجی در ایران آغاز و با تشکیل دولت رضاشاه شدت یافت. با گسترش شهرنشینی و به­جهت اهمیّت موضوعِ بهداشت و سلامت شهری و عمومی، در این دولت بر اجرای نظام پزشکی نوین تأکید شد و زمینه اجرای آن با شکل­گیری برخی نهادهای مربوطه فراهم آمد؛ ازآن جمله می­توان به «شورای عالی صَحی» در تهران و ادارۀ صحیۀ بلدیه در شهرها و نیز تصویب نظامنامه­های بهداشتی اشاره نمود. در تبریز صحیۀ بلدیه اقداماتی درجهتِ استقرار نظام جدید بهداشتی انجام داد که تا حدی در سلامت مردم و چهرۀ بهداشت شهری مؤثر افتاد اما به­نظر می­رسد به­رغم تلاش­های صورت­گرفته نتوانست نتایج قابل­توجهی به­بار آورد. عدم اختصاص بودجه کافی، کمبود کادر بهداشتی­و­درمانی، مسائل فرهنگی و باورهای پیشینِ مردم را شاید بتوان جزو این علل عدم توفیق دانست. البته مؤسسات و انجمن­های عام­المنفعه در تبریز بخشی از تغییرات بهداشت عمومی را برعهده گرفتند. مسئله اصلی این پژوهش تغییر و تحولات ساختاری بهداشت عمومی و شهری تبریزِ عصر رضاشاه است و به تبعِ آن سئوال اصلی پژوهش چگونگی استقرار و سازوکار اجرا و نتایج این تغییرات می­باشد. این مقاله با تکیه بر نشریات آن دوره، اسناد و منابع اصیل تاریخی به روش توصیفی - تبیینی، به بررسی این موضوع نشسته است.
تبریز,رضاشاه,بلدیه,نظام نامه,بهداشت عمومی و شهری
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5785.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5785_f94f529371bc8047040cc38bb7d547f1.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
از قلعه تا شهر: بررسی پیوند شهرنشینی و حیات قبایلی در جنوب قفقاز با تمرکز بر شوشی
203
232
FA
جواد
مرشدلو
استادیار گروه تاریخ،دانشگاه تربیت مدرس،تهران،ایران
jmorshedlou31@gmail.com
10.30465/shc.2021.34535.2188
در پژوهش حاضر، ضمن تمرکز بر روند ظهور و توسعه شوشی، ابعاد معینی از حیات شهری جنوب قفقاز سده دوازدهم/هجدهم بررسی میشود. هدف، نمایاندن سهم عوامل محیطی و نیروهای قبایلی در تکوین و تحول حیات شهری جنوب قفقاز در آستانه تسلط روسیه تزاری بر این حوزه است. به این منظور، نخست، چشماندازی تاریخی از حیات شهری جنوب قفقاز در این مقطع ترسیم و سپس، با تمرکز بر روند شکلگیری و توسعه شهر شوشی و سهم طایفه جوانشیر در آن، دلایل انتخاب این شهر به مرکزیت حکومت محلی این خوانین و سیر توسعه کالبدی و اجتماعی آن تحلیل و تبیین شده است. این پژوهش با رویکرد تاریخ اجتماعی و در جهت نمایاندن برخی زوایای مغفول از حیات اجتماعی جنوب قفقاز پیش از تسلط روسیه تزاری انجام شده است. دستاورد تحقیق نشان میدهد که الگوی عمومی حاکم بر حیات شهری جنوب قفقاز در دوره یادشده تا حد زیادی تحت تأثیر یک عامل اجتماعی بومی یعنی نیروهای قبایلی تحول یافته است. جلوه معینی از این تأثیرپذیری را میتوان در شکلگیری و توسعه شوشی مشاهده کرد که هم در الگوی توسعه کالبدی و هم در تکوین بافت اجتماعی آن، به شکل مستقیم با اراده و تدبیر سیاسی یک فرمانروای قبایلی پیوند داشت.
شوشی,قراباغ,جوانشیر,پناهخان جوانشیر,تاریخ اجتماعی
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6163.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6163_b10b58797384d9cf5f44e13bfdd66eea.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
فعالیتهای اجتماعی بازاریان در مسیر سازمانبخشی به انقلاب اسلامی
235
255
FA
مرتضی
میردار
دانش آموخته دکتری تاریخ، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
dr.mirdar@gmail.com
ایمان
حسین قزل ایاق
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
iman_ghe@yahoo.com
10.30465/shc.2021.23901.1857
بازاریان به عنوان یکی از طبقات اجتماعی شهری، از دیرباز، نقش و تأثیرات گستردهای در ساحتهای مختلف زندگی شهری داشتهاند. تا جایی که جایگاه گستردۀ آنها در عرصۀ اجتماعی، خصوصاً موجب نفوذ و ارتباط با ساختارها و نهادهای دینی از جمله روحانیت، مساجد و هیأتهای مذهبی شده است. این جایگاه اجتماعی، بهطور طبیعی و نفوذ بر عرصههای اجتماعی دارای آثار و تبعاتی در عرصۀ سیاسی بود. بهتدریج از اوائل دهه 1340، بازاریان عهدهدار نقشهای مختلفی در عرصۀ کنشگری سیاسی و از جمله در حرکت انقلابی مردم به رهبری روحانیت انقلابی شدند. <br />این مقاله درصدد پاسخگویی به این سؤال است که اساساً بازاریان به لحاظ اجتماعی چه نقشهایی را در انقلاب اسلامی ایفا نمودند و چگونه این نقشها به تسهیل فرایندهای انقلابی انجامید. روش استفاده شده در این مقاله مطالعۀ اسنادی و کتابخانهای منابع مرتبط با موضوع تحقیق است. نتیجه اینکه بازاریان با بهرهگیری از نفوذ گستردۀ خود بر عرصۀ جامعه مدنی سنتی ایران، موجب اثرگذاری بر کنش انقلابی دیگر کارگزاران انقلاب و بسیج انقلابی مردم شدند.
بازار,مساجد,هیأتهای مذهبی,جامعه مدنی سنتی ایران,انقلاب اسلامی
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6097.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6097_6845631dc525606628b590d9702f1604.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
آموزش نوین زرتشتیان، عصر ناصری
259
278
FA
نورالدین
نعمتی
دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه تهران، تهران-ایران
n.nemati@ut.ac.ir
راحیل
عسگری
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه تهران، تهران-ایران.
rahil.asgari72@gmail.com
10.30465/shc.2020.29932.2044
زرتشتیان ایران، تا دوره سلطنت ناصرالدین شاه، فاقد نهاد آموزشی مستقل بوده و همین موجب عدم پیشرفت آنان در مراتب دیوانی و اقتصادی می شد. جرقه ایجاد چنین نهادی اوایل دوره ناصری، با پشتیبانی مالی زرتشتیان هند، به طور خاص شخصی به نام مانکجی که درصدد بهبود وضعیت اجتماعی زرتشتیان یزد بود، زده شد. اقدامات مانکجی نوع اندیشه خاصی را برای جلب حمایت زرتشتیان یزد از نهاد نوین آموزشی ترویج می کرد. هدف این مقاله پاسخ به این پرسش است که چه چالش هایی از درون این جامعه، در مقابل تأسیس یک نهاد آموزشی، ایجاد شده و زمینه های عمومی جامعه ایران و پیشینه نهاد های آموزشی چه تأثیری بر واکنش های اجتماعی داشتند؟<br />اندیشه هایی را که توسط ماکنجی برای تشویق زرتشتیان ایران به ساخت مدارس نوین، مطرح کرده است با استفاده از نظریات جامعه شناسی در باب شکل گیری نهاد اجتماعی و به طور خاص با مقایسه نهادینه شدن خودخواسته (Self-enforcing) و یا تبدیل نهاد متصور (Imagined Institution) به نهاد استقراریافته (Enacted Institution) بررسی شده و اندیشه های مطرح شده و فعالیت های انجام شده در راستای تأسیس نهاد آموزشی زرتشتی ریشه یابی و تحلیل می شوند.<br />انگیزه ایجاد نهاد آموزشی برای زرتشتیان از آموزه های سنتی آنان گرفته شد، از آن جا که تأسیس نهاد نوین آموزش برای کودکان زرتشتی، مقدم بر دیگر اقشار بود، ارزیابی سیر تحولات آن، درباب روند اقتباس آموزش نوین، پاسخ دهنده ابهاماتی از تاریخ معاصر ایران خواهد بود.
آموزش نوین,زرتشتیان ایران,زرتشتیان هند,مانکجی لیمجی هاتریا,نهاد اجتماعی
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5801.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5801_808fbd32464d4bb145bda97b44584e5b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
تحلیلی بر مهاجرت و اسکان خانوارهای ارامنه در حومه اصفهان دوره صفوی؛ نمونه پژوهی: منطقه لنجان
281
307
FA
حسین
هاشم زاده درچه عابدی
دانشجوی دکتری تاریخ اسلام، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد ، نجف آباد، ایران
hashemzadeh2446@gmail.com
فیض اله
بوشاسب گوشه
0000-0003-2626-6758
دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد، نجف آباد، ایران
boushasbfeizollah@gmail.com
سید علیرضا
ابطحی
استادیار گروه تاریخ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد، نجف آباد، ایران
ar-abtahi@phu.iaun.ac.ir
10.30465/shc.2020.32410.2133
در اوایل قرن11ه.ق/17م، شاه عباس اول گروههایی ازخانوارهای اتباع ارمنی را از موطن آنها در جلفا و ایروان، به اصفهان و مناطقی از حومه آن کوچ داد. حضور ارامنه در اصفهان و حومه آن بهمثابه گروههای مهاجری تلقی شد که حق انتخاب محل نداشته و به این مناطق کوچانده شدند. بر این اساس، بخشی از دهنشینان و کشاورزان آنها در بعضی نواحی روستایی منطقهی لنجان اسکان داده شدند. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و بهرهگیری از فضای جستارهای میدانی، به دنبال پاسخ به این پرسشها است که: اسکان خانوارهای ارامنه در لنجان با چه اهدافی صورت گرفت و کدامیک از نواحی روستایی لنجان ارمنینشین بودند؟ ارامنه طی حضور خود در منطقهی لنجان چه اثرات مهمی بر وضعیّت اقتصادی این منطقه داشتند؟ یافتهها نشان میدهد که: ارامنه مهاجر، با اهداف سیاسی، اقتصادی و دفاعی در سطح وسیعی از نواحی حاصلخیز لنجان سکونت داده شدند. حمایت شاهان صفوی از ارامنه و تلفیق نیروی کار بومی و ماهر، سبب رونق کشت و زرع و فعالیّتهای وابسته به آن در منطقه شد؛ به دست آنها آبادیهای چندی بنیان نهاده شد و کار و تولید در منطقه رونق گرفت. در اواخر دورهی صفوی ارامنه متحمل فشارهای اقتصادی و مذهبی شدند.
ارامنه,مهاجرت,لنجان,صفویه,روستای ارمنینشین
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5783.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_5783_c08d5884acf18dc71a9e6dc2eb9f4b41.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
مسالۀ مقولهبندی در مطالعات تاریخ اجتماعیِ زندگی روزانه
311
341
FA
ندا
هنرمندی
دانشجوی دکتری تاریخ، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
nedahonarmandi@yahoo.com
محمد علی
رنجبر
دانشیار، گروه تاریخ، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
ranjbar@shirazu.ac.ir
10.30465/shc.2021.33857.2169
تاریخنگاری سنتی به اقتضای موضوعش که مطالعۀ زندگی مردان بزرگ و مناسبات قدرت و سیاست بود بهطور مستقیم با مقولههای اجتماعی/ جمعیتی بهعنوان یک مسالۀ روششناختی درگیر نبوده ولی پیدایش تاریخ اجتماعی نوین در دهههای اخیر و بهویژه رواج مطالعات زندگی روزانه در این حوزه، مقولهبندی را هم در سطح جمعیتی و هم در قبال مضامین مورد پژوهش در زندگی این جمعیتها، حایز اهمیت ساخت. <br />مساله این پژوهش تبیین اهمیت روششناختی مقولهبندی در مطالعات تاریخ اجتماعی، با بررسی و مقایسۀ مقولهبندیهای انتخاب شده در شماری از تحقیقات زندگی روزانه در غرب و ایران است. <br />پرسش اصلی این پژوهش نیز این است که محققان تاریخ زندگی روزانه چگونه و با توجه یا تحتتاثیر چه عواملی مقولههای تحقیق خود را انتخاب کرده و سامان دادهاند؛ همچنین آیا میتوان برای تمام ادوار تاریخی با شرایط جغرافیای و فرهنگی متفاوت، شیوۀ مقولهبندی واحدی را ارایه داد؟<br />فرض بر این است که مورخان در این زمینه با اتکا به روشهای هرمونتیکی و همچنین با در نظر گرفتن شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی هر دوره و متغیرهای مورد بررسیشان، دست به مقولهبندی متناسب زدهاند. <br />در این بررسی با مقایسۀ مقولهبندیهای انتخابشده در شماری از تحقیقات تاریخ زندگی روزانه در غرب و ایران، شیوۀ مقولهبندی و نیز منطق و ملاک معنادارسازی این مقولهبندیها را بازشناسی کردهایم.<br />در این پزوهش معلوم شده که حالت پژوهش و قصد مولف و مقتضیات و اولویتهای مقولهای در زندگی واقعی روزانه در هر دوره از مهمترین عوامل تعیینکنندۀ شیوۀ مقولهبندی در این مطالعات بودهاند
زندگی روزانه,مقولهبندی,مقولۀ اجتماعی,روزنگری
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6164.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6164_ca4d0fe2b96932d5629068a09dd0bea5.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
تحلیل اوضاع آموزش و پرورش و وضعیت معلمان در «مدیر مدرسه» جلال آل احمد
171
199
FA
علی اکبر
کمالی نهاد
استادیار گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان تهران، تهران، ایران
alikamali_1386@yahoo.com
سوران
شیخ الاسلامی مکری
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
aran435@yahoo.com
10.30465/shc.2021.32280.2122
جلال آل احمد ازجمله نویسندگان صاحب سبک و تأثیرگذار بر داستاننویسی ایران است. او با توجه به اشرافی که بر اوضاع زمان خود دارد، توانسته مسائل اجتماعی را که مردم با آنها دستبهگریبان بودهاند، تشخیص دهد و بهخوبی در داستانهای خود منعکس نماید. تعدّد آثار داستانی وی اعم از داستان کوتاه و رمان با موضوعات گوناگون و نگرش انتقادی نسبت به اوضاع اجتماعی جامعه و تضادها و تعارضها در آن، سبب گردیده است که این آثار ازلحاظ بررسی جامعهشناختی بسیار غنی باشند؛ ازایندست موضوعات، بحث از آموزشوپرورش، شرایط معلّمان و اوضاع اجتماعی آنان است که در آثار جلال بروز و ظهور یافتهاند. این مقاله با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی نگاه تاریخی– اجتماعی جلال به وضعیت معلمان و آموزشوپرورش در دورۀ پهلوی میپردازد و مسائلی چون رضایت شغلی، وضعیت درآمد، ارزش کار معلّمان نسبت به دیگر مشاغل، آداب مدرسه و معلّم، شیوههای آموزش، تشویق و تنبیهها و... بهخوبی و با رعایت بسیاری از جزئیات در داستانهای او منعکسشدهاند.
جلال آل احمد,نقد اجتماعی,آموزشوپرورش,غربزگی,جایگاه معلم
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6116.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6116_e935472ef554bbeee6924ee1c5a69e2e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
10
2
2021
02
19
بازتولید گفتمان نهادها و گروههای اجتماعی شیراز قرن هشتم در دیوان حافظ شیرازی
145
167
FA
محمد
کشاورز بیضایی
دانش آموخته دکتری تاریخ، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
mbeyzai1359@gmail.com
10.30465/shc.2021.32339.2128
دیوان حافظ شیرازی به عنوان متنی ادبی، واجد موقعیّتی تاریخی، و محصول تعامل خالق اثر با مجموعهای بسیط و گسترده از سنّتها، گفتمانها و جریانهای اجتماعی و تاریخی سدهی هشتم هجری است. نسبت دیوان حافظ با گروهها و عناصر اجتماعی، چگونگی بازتولید آن، نیز میزان تقویت، به حاشیهرانی و مطرود نمودن این گروهها در فرآیند تولید اثر ادبی، موضوع شایستهی درنگی است که روشن نمودن ابعاد آن، پژوهشی مستقل را طلب مینماید. از این رو این جستار، با روشی توصیفی ـ تحلیلی و استعانت ممکن از مباحث رویکرد تاریخگرایی نوین، درصدد پاسخ به این سؤالات است که چه گفتمانهایی از نهادها و گروههای اجتماعی شیراز قرن هشتم، در شعر حافظ بازتولید شدهاند؟ نحوهی کنشمندی حافظ و عوامل تقویت و به حاشیهرانی این گفتمانها در متن و فرایند خلق این اثر ادبی چه بوده است؟ یافتهها نشان میدهند که دیوان حافظ، با شبکهای پیچیده و شناور از نمادها، دالها و مدلولهای منفی و مثبت، عرصهای برای به حاشیهرانی و تقابل با گفتمان نهادها و گروههای اجتماعی و رسمی وابسته به قدرت، از قبیل: قاضیان، واعظان، صوفیان، و همچنین بستری برای تقویتبخشی به گفتمان قلندران و درویشان در پیوندی نزدیک با گفتمان برساختهی رندان، شده است. در این راستا حافظ، در مقام منتقدی رند و بیپروا، با وقوف بر ابعاد گفتمانی و آسیبشناختی اجتماعی و تاریخی عصر خود، نظیر: ریا، جزمیگری، بیعملی وخردستیزی، و هجمه علیهی آن در دیوانش، آزاداندیشی، عملگرایی و تساهل اجتماعی را، به مثابهی الگو و مدلی مترقی در تعالی اجتماعی و تاریخی، ارائه داده است.
گفتمان,تاریخگرایی نوین. نهادها وگروههای اجتماعی شیراز قرن هشتم,دیوان حافظ شیرازی
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6115.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_6115_330cb16687036f88e35cd01718c8e85b.pdf