پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیتحقیقات تاریخ اجتماعی2383-04843120130823Hunger Strike in Modern Prisons (1925-1941)اعتصاب غذا: کنشی نوین در ساختار زندان مدرن
(1304 - 1320 ش)122708FAفؤاد پورآریندانشیار/ گوره تاریخ دانشگاه خوارزمیپروین دخت اوحدیاستادیار/گروه تاریخ دانشگاه خوارزمیشهرام یوسفیفردانشیار/ پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیحسینعلی نوذریاستادیار/ دانشگاه آزاد اسلامی کرجیعقوب خزاییدانشجوی دکتری تاریخ، دانشگاه خوارزمی (نویسندة مسئول)Journal Article20120504Prison is one of the oldest institutions in human society that can be used to sentence criminals. This punishment was used less and more during the pre-modern era in which physical punishment was used. by breakdown in social constructions including intellectual and physical construction those punishments also changed in prison. Prisoners are entitled to rights that even the first Pahlavi dictatorship could not ignore all of them.
In this paper the development and continuity of a phenomenon as ‘hunger strike’in prison has been investigated by using the theory of Anthony Giddens: ‘structuration’.زندان یکی از نهادهای کهن در جامعة بشری است که از آن برای حبس مجرمان بهره گرفته میشود. در دوران پیشامدرن این مجازات کمتر استفاده میشد و بیشتر مجازاتهای جسمی کاربرد داشت. با گسست در ساختارها، اعم از ساختارهای فکری و فیزیکی، کنشهای زندان نیز دگرگون شد. در فضای نوظهور، زندانیان واجد حقوقی میشدند که حتی حکومت دیکتاتوری پهلوی اول نیز نمیتوانست تمامی آنها را نادیده بگیرد. حق زندانیان در صرف غذا یکی از این حقوق بود.
مسئلة مقالة حاضر این است که از آنجایی که زندانیان در سیاهچالهای پیشین برای دریافت اندکی غذا به هر اقدامی دست میزدند که از گرسنگی تلف نشوند، چرا برخی مواقع در زندان نوین، که معمولاً به زندانیان غذا داده میشود، آنها از غذاخوردن اجتناب میورزند و در این راه تا نزدیکی مرگ هم پیش میروند به گونهای که، زندان ناگزیر میشود از طریق قوة قهریه به آنان غذا بخوراند؟
در مقالة حاضر تکوین و تداوم کنشی تحت عنوان «اعتصاب غذا» در زندان بررسی میشود و با بهرهگیری از نظریة «ساختیابی» آنتونی گیدنز این نتیجه گرفته میشود که خلق چنین کنشی در زندان مولود تحول در ساختار حقوقی و فیزیکی نهاد زندان است. با تحول صورتگرفته، کنشگران صحنة زندان به افرادی متفاوت با قبل تبدیل میشوند و با شأن کنشگری نوین و نیز ساختار نوین زندان تمهیدات لازم برای اعتصاب غذا فراهم میشود. برای سامان چنین کنشی تشریک مساعی و آگاهی زندانیان الزامی بود و چنین خصیصهای را فقط زندانیان سیاسی بهویژه کمونیستها داشتند از اینرو، اعتصاب غذا کنشی سیاسی و عمدتاً اشتراکی و خاص زندانیان سیاسی محسوب میشد.https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_708_3a0cf8c3253b7742286fb86e57da3a04.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیتحقیقات تاریخ اجتماعی2383-04843120130823Market Tax in Muslim Caliph’s Eraمالیات بر بازار در دورة خلفای اسلامی2338709FAسید محمد رحیم ربانی زادهاستادیار پژوهشکدة تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20120702After the formation of Islamic government by holy prophet, muhamad (pbuh), and the caliphs’ governance, Islamic countries sometimes confronted with an increasing or decreasing in incomes, and meet with some unpredictable expenses. Gaining new economical sources they think about new solutions to reduce these expenses. One of these proposed solutions was market tax that was welcomed. This kind of tax that existed in former states too, in the Umayyad dynasty and Abbasid caliphate has been executed by a special method. Here we try to explain features and reasons of those circumstances and their consequences, by referring to historical data specially that which is relevant to that era.پس از تشکیل حکومت اسلامی به دست پیامبر اکرم (ص) و به دنبال آن تشکیل حکومت خلفا، در مقاطعی خاص، دولتهای اسلامی با افزایش یا کاهش درآمد و در برخی مواقع با هزینههای غیر قابل پیشبینی روبهرو میشدند. کاهش درآمد و دستیابی به منابع جدید مالی سبب شد دولتها برای جبران کمبود هزینهها به فکر راهحلهای تازهای بیفتند. یکی از این راهحلهای پیشنهادی «مالیات بر بازار» بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. این نوع از مالیات، که در دولتهای پیشین نیز به نوعی وجود داشته است، در دورة خلفای اموی و عباسی با روش خاصی برقرار شد. تبیین ویژگیها و نیز دلایل وضع و پیامدهای آن مورد نظر پژوهش حاضر است که با مراجعه به منابع تاریخی، بهخصوص آن دسته از منابع که به مسائل اقتصادی در دورة مورد نظر مربوط میشود، به تجزیه و تحلیل دادهها و نقد مطالعات کنونی میپردازد. <br />پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که مالیات بر بازار برای اولین بار در دورة خلافت اسلامی در چه زمانی و بنا به چه دلایلی برقرار شد؟ برای پاسخ به این پرسش نخست، انواع مالیاتها در دورة اسلامی اعم از زکات، خراج، جزیه، و مالیات بر کشاورزی بررسی و سپس، ویژگیها و تمایزات آن با مالیات بر بازار مشخص میشود و در ادامه نوع مالیاتی که بر بازار وضع شده بود و دلایل و پیامدهای آن تبیین میشود. در ضمن یافتههای این مقاله شرایط دورهای از خلافت اسلامی را مشخص میکند که برای اولین بار مالیات بر بازار وضع شده بود؛ در دورة پیامبر و خلفای راشدین مالیاتی بر بازار وضع نشد و برای اولین بار این مالیات در دورة هشام بن عبدالملک از بازاریان اخذ شد و بر این اساس دلایل برقراری آن را نقد و واکاوی میکنیم.https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_709_c7502ca2cd6d0b0961b7e7fab6556a46.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیتحقیقات تاریخ اجتماعی2383-04843120130823Natural Disasters at Middle Ages of Iran's Historyحوادث و بلایای طبیعی در قرون میانة تاریخ ایران3964710FAامامعلی شعبانیاستادیار گروه تاریخ، دانشگاه اراک (نویسندة مسئول)حمیده مهرعلی تبارکارشناس ارشد تاریخ ایران دورة اسلامی، دانشگاه اراکJournal Article20121215Iranian historiography, despite its variation and plurality, because of its indifference to people and social developments must be criticized. Above all, natural disasters are noticeable. Therefore, present article, after mentioning the most noticeable natural disasters at middle ages of Iran and its consequences, talks about the impact of this fateful issue upon the life of people and state's destiny. The findings show that at this period natural disasters like earthquake, flood, drought, snow, cold, and storm had unpleasant consequences such as famine, infectious disease and decreasing in population. States almost didn't prevent and reduce the demolishing power of those disasters somehow because of their dictatorship, their being foreigner, their nomadic character, natural circumstances of Iran and ….تاریخنویسی ایرانی، بهرغم نقاط قوت خود در تعدد و تنوع، به علت بیتوجهی به مردم و تحولات اجتماعی محل نقد جدی است. در رأس این تحولات میتوان به حوادث و بلایای طبیعی اشاره کرد. لذا پژوهش پیش رو با طرح این پرسش محوری، که شایعترین حوادث و بلایای طبیعی در دورة میانة تاریخ ایران کدام بوده و چه پیامدهایی داشته است؟، این موضوع سرنوشتساز در زندگی ایرانیان و دغدغهآفرین برای حکومتها را به روش توصیفی ـ تحلیلی به بحث و بررسی گذاشته است.
یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که این مقطع از تاریخ ایران (قرون 3 - 7 ق) حوادث و بلایای طبیعی زیانبار و مخربی را چون زلزله، سیل، خشکسالی، برف و سرما، و طوفان تجربه کرده که خود نتایج و پیامدهای ناگواری را چون قحطی، شیوع بیماریهای واگیردار، و کاهش جمعیت در پی داشته است. در خصوص واکنش ضعیف حکومتها در پیشگیری و کاستن از قدرت تخریبی آن نیز میتوان به خوی استبدادی و بیگانگی و ایلیاتیبودن آنان، وضعیت طبیعی ایران، و بعد مسافت اشاره کرد.https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_710_22f8acba5bbb153519dba4181ac28bc1.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیتحقیقات تاریخ اجتماعی2383-04843120130823Review of Some Obstacles and Capacities
of Female Historiographyتاریخ صورتی؛نگاهی به برخی موانع و ظرفیتها در دانش تاریخی زنانه6587711FAابوالحسن فیاض انوشاستادیار گروه تاریخ، دانشگاه اصفهان (نویسندة مسئول)مهدی صلاحاستادیار گروه تاریخ، دانشگاه سیستان و بلوچستانJournal Article20120713It is a reality that there is less female historians in compare with male historians.The reality is problematic ! Is history a male knowledge with a manly nature ? or there is a series of obstacles that prevent women from historiography? Is our receiving of history as a knowledge with a subjectical difinition led to women unwillingness to historiography? And finally: What capacities will became activable if women decide to writting history? <br />With a such questions and with a history-psychological approach, the ‘Pink History’ want to study on relationship between feminine mentality and history as a knowledge. Two aims of the survey is: <br />- Enumerate some of obstacles at the head of women to writting history; <br />- Presenting some proposals for history knowledge elevation by way of mor women partnership in histiriography.در قیاس با تعداد کثیر تاریخنویسانِ مرد، معدودی تاریخنویس زن میتوان سراغ گرفت. آیا ماهیت دانش تاریخ ویژگیهایی مردانه دارد که از حضور زنان در این عرصه استقبال نکرده است، یا موانع و محدودیتهایی بر سر راه ورود زنان به حوزة دانش تاریخ وجود دارد؟ آیا تلقی متعارف از دانش تاریخ که آن را بر حسب موضوع تعریف میکنند مانعی برای رغبت زنان به دانش تاریخ شده است؟ پاسخ به این پرسشها هر چه باشد پرسشی دیگر را فراروی ما قرار میدهد: چنانچه زنان حضور مؤثرتری در حوزة دانش تاریخ پیدا کنند، این دانش برای دستیابی به اهداف خود چه ظرفیتهای جدیدی خواهد یافت؟ <br />مقالة «تاریخ صورتی»، با طرح چنین پرسشهایی و با اتخاذ روش مطالعة تاریخی ـ روانشناختی، در پی آن است که، ضمن واکاویِ رابطة زن و دانش تاریخ و برشمردن عمدهترین موانع حضور زنان در عرصة تاریخنویسی، تا حد امکان گزینهها و راهکارهایی برای اعتلای دانش تاریخی، از رهگذر مشارکت بیشتر زنان در فرایند تولید شناخت تاریخی، عرضه کند.https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_711_28158734371d32f682af6f0556ad4f64.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیتحقیقات تاریخ اجتماعی2383-04843120130823A Study on Social Features of Chivalry in Khorasan
from 624-627 (A.C)بررسی ابعاد اجتماعی آئین فتوت در خراسان از قرن سوم هجری تا قرن ششم هجری89113712FAحمید کرمیپوراستادیار گروه تاریخ، دانشگاه تهرانJournal Article20120501Chivalry rituals, is one of the lasting traditions in Iran’s history, from old ages to now. In spite of influence and expansion of this way of life, most of researchs relevant to this issue mainly ignored social-economical features of it. Here we try to prove its combination with Sufism. We can find this features only scarcely in Baghdad chivalry tradition. Only at abbasid caliphate (naser) we see it in an organized form. In this paper we use descriptive-analytic method.آئین فتوت و جوانمردی یکی از پدیدههای دیرپای تاریخ ایران، از دوران باستان تا روزگار معاصر، بهحساب میآید. به رغم نفوذ و گسترش این مسلک در میان بسیاری از گروههای اجتماعی، بیشتر تحقیقات و پژوهشهایی که در این زمینه به خامه آمده است به طور عمده جنبههای عیاری و جنگاوری این سنت اجتماعی را به بحث گذاشته و زوایای اجتماعی و اقتصادی آن را فرو گذاشته است. این مقاله، با بررسی ابعاد مختلف آئین فتوت در سرزمین خراسان، به اثبات این موضوع میپردازد که در خلال دورة مورد بحث تا آغاز عصر خلافت ناصرلدین الله و کوشش او در شکلدهی به این آئین سنت فتوت با آئین تصوف درآمیخت. همچنین در طی این دوره، این آئین جنبههای اجتماعی برجستهای یافت؛ چنانکه این ویژگیها در سنت فتوت بغداد به شکل پراکنده و اندک یافت میشد و فقط در زمان خلافت ناصر خلیفة عباسی و آن هم در دورة محدودی شکل سازمانیافته به خود گرفت. این مقاله ویژگی فتوت ناصری را مورد پژوهش قرار نمیدهد و محدودة آن منحصر به دورة یادشده و آن هم در سرزمین خراسان است، زیرا تاکنون مقاله و تحقیق مستقلی در این زمینه صورت نگرفته است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و شیوة گردآوری اطلاعات آن کتابخانهای است.https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_712_59be66aa3771b03b57f65661ef7b44f6.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیتحقیقات تاریخ اجتماعی2383-04843120130823The Role of Women in Extension of Muharram Rituals
at Naseeruddin Shah's Periodنقش زنان در بسط فرهنگ محرم و سوگواری در عصر ناصری115132713FAسیدعلیرضا واسعیدانشیار گروه فرهنگ و تمدن، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیزینب اسکندریکارشناس ارشد تاریخ تشیع، دانشگاه قم (نویسندة مسئول)Journal Article20120504Naseeruddin Shah's period, is a turning point in history of awakening of Iranians and extension of sciences and penetration of new thoughts, and therefore expansion of public affairs. Even though, women couldn't play their role appropriately yet. Religious rituals and costumes caused they entered to cultural and religious affairs in spite of all of obstacles. We see this especially in Muharram’s period and the mourning rituals relevant to it. Even though they have been considered as second gender, use the opportunity to play their role in managing this rituals. Here, we try to evaluate the degree of their success.عصر ناصری در تاریخ معاصر ایران نقطة عطفی در بیداری افکار، توسعة علوم، و رسوخ اندیشههای نوین، و به تبع آن گسترش فعالیتهای عمومی، بهشمار میرود. با این حال زنان همچنان از حضور و نقشآفرینی درخور توانایی خود بیبهره بودهاند. آنان که بنا به دلایل تاریخی، فرهنگی، سیاسی، و نیز دینی کمتر امکان بروز و ظهور اجتماعی داشتند، با ورود به عرصههای فرهنگ مذهبی و سنتهای اجتماعی نقشآفرین شدند. در این دوره سنتها و آئینهای مذهبی از گستردگی و فراگیری برخوردار شدند و همین امر به زنان فرصتی داد که به رغم موانع فرهنگی، تمدنی، و مذهبی به این عرصه وارد شوند و گذشته از مقابله با محدودیتها نقشی در بسط و توسعۀ مراسم مذهبی ایفا کنند. نقشآفرینی زنان و اثرگذاری آنان در فولکلور، به ویژه در ایام محرم و بسط آن در دورههای بعدی، از مسائل درخور توجه در این دوره است. زنان که در نگرۀ حاکم بر اندیشة مردم، بهویژه در زندگی شهری، عنصری درجة دوم شمرده میشدند از فرصتهای پیشآمده برای حضور و نقشآفرینی استفاده کردند و به تشکیل، مدیریت، و اجرای برخی از آئینها و مراسم برخاستند. اینکه بهراستی چه میزان در این حوزه توفیق یافتند و از چه راهها و ابزارهایی در این راستا یاری جستند و تبعات حضورشان چه بود، در این مقال به بحث گرفته میشود. اساس رویکرد مقاله آن است که زنان با برگزاری مراسم محرم و سوگواریها یا تأمین مخارج آن و نیز با برگزاری تعزیه و نذریدادن بر ضرورت حضور اجتماعی خود مهر تأیید زدند، چنانکه زمینههای بازنگریهایی را در نگاه مردانه به آئینها فراهم ساختند.https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_713_726cc91a72b184926d0ef5f742de112b.pdf