پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
طرح های پیوند اجتماعات محلی روستایی با نظام رسمی آموزش و پرورش در دوره پهلوی
1
17
FA
حسین
ایمانی جاجرمی
گروه مطالعات توسعه اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی/ دانشگاه تهران.
imanijajarmi@ut.ac.ir
ابراهیم
خدایی
دانشیار گروه توسعه اجتماعی/ دانشگاه تهران
ebrahimkhodaee58@gmail.com
10.30465/shc.2018.20078.1726
آموزش و پرورش نوین ایران همواره پیوند ناچیزی با اجتماع محلی داشته است و بخشی از ناکامیابی این نظام آموزشی تمرکزگرا را باید پیامد همین ویژگی دانست. هرچند تلاش­هایی برای ایجاد پیوند میان اجتماعات محلی و نظام آموزشی صورت گرفته، به نظر می­رسد این تلاش­ها کافی و موفق نبوده است. این تحقیق می­کوشد به این سوال پاسخ دهد که؛ در دوره پهلوی چه طرح­های برای ایجاد پیوند میان نظام آموزشی و اجتماعات محلی روستایی وجود داشته و اثرگذاری این طرح­ها چگونه بوده است؟ داده­ها به روش کتابخانه­ای و اسنادی گردآوری شده­اند. نتایج بررسی نشان می­دهند در طرح­هایی چون «مدارس عشایری» و «سپاه دانش» شاهد پیوندی قابل توجه با اجتماعات محلی هستیم. این پیوند نقش موثری در ورود و گسترش آموزش­های نوین به جوامع غیرشهری داشت. طرح­های دیگری هم برای کاستن از فاصله نظام رسمی و اجتماع محلی وجود داشته­اند (مثل «مکاتب ابتدائیه دهکده­ها» و «منطقه­ای شدن») که بیشتر روی کاغذ مانده­اند.
تاریخ آموزش و پرورش روستایی,توسعه اجتماع محلی,آموزش عشایری,سپاه دانش,طرح منطقه ای شدن آموزش
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3290.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3290_3b781dd5cdf29afaed36add618e642c0.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
گفتمان انتقادی و بازتاب شکاف نسلی در رمانهای واقعگرای عصر پهلوی دوم (مطالعهی موردی: نیمهراه بهشت، شراب خام، سگ و زمستان بلند)
17
45
FA
پروین
رستمی
دانشجوی دکترای تاریخ ایران اسلامی/ دانشگاه لرستان
parvin.rostami@yahoo.com
جهانبخش
ثواقب
استاد گروه تاریخ دانشگاه لرستان
jahan_savagheb@yahoo.com
روح اله
بهرامی
دانشیار گروه تاریخ/ دانشگاه رازی کرمانشاه
dr.bahrami2009@gmail.com
10.30465/shc.2018.16611.1603
ییکی از وجوه مهمّ رمانهای اجتماعی و واقعگرا، بازتاب وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه است. شخصیت-های کنشگر در این رمانها بازتابی از جامعه هستند و به نمادی از تعارض با جامعه پدیدار میشوند. در عصر پهلوی دوم بسیاری از رمانهای اجتماعی و واقعگرا پدید آمدند که به انتقاد از وضعیت سیاسی و اجتماعی موجود پرداختهاند. ازجملهی این رمانها، نیمه راه بهشت (1332ش)، شراب خام (1347ش) و سگ و زمستان بلند (1355ش) است که با گفتمانی انتقادی، به انتقاد از تقابل سنّت و تجدّد، روشنفکران سرخورده، نظام اداری و حکومتی و حضور و نفوذ آمریکا در ایران، پرداختهاند و زوایایی از جامعهی عصر پهلوی دوم را بازنمودهاند. مسأله اصلی در این پژوهش، بررسی رمانهای مزبور، به شیوه تحلیل محتوا، به هدف تبیین نوع انتقادهایی است که هر یک از این رمانها از وضعیّت سیاسی، اجتماعی و اداری جامعه داشتهاند. یافتهی پژوهش نشان دادهاست که انتقادهایی که نویسندگان این رمانها از وضعیّت سیاسی، اجتماعی و اداری جامعه مطرح کردهاند نشاندهندهی شکافی است که میان نسلهای مختلف جامعه و حکومت بهوجود آمدهاست.
عصر پهلوی دوم,شکاف نسلی,رمانهای واقعگرا,گفتمان انتقادی
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3291.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3291_8484d910456d30b940fbe579897632ea.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
کارکردهای مذهبی – اجتماعی بازار در مصر عصر والیان تا برآمدن فاطمیان
47
61
FA
محمد
محمدپور
کارشناس ارشد تاریخ/ دانشگاه تربیت مدرس
rahmand10@ymail.com
فاطمه
جان احمدی
دانشیار گروه تاریخ/ دانشگاه تربیت مدرس
f.janahmadi@modares.ac.ir
10.30465/shc.2018.20931.1762
بازار به عنوان رکن اقتصادی نظام شهری قدمتی طولانی در تمدن مصری دارد. حضور والیان مسلمان در چند سده نخست در مصر بر تغییر وضعیت بازارها و حتی شکل اقتصادی آنها تاثیر گذاشت. دغدغۀ اصلی این پژوهش یافتن پاسخ این پرسش اساسی که کارکردهای اجتماعی-مذهبیبازارهای مصراسلامی در عصر والیان مسلمانچه بوده است؟ جست­وجوهای کتابخانه­ای و مطالعه منابع مکتوب متکی بر شیوه مطالعات تاریخی یعنی روش توصیفی و تحلیلی متکی بر استنتاج و قیاس نشان داد که توسعه موقعیت مکانی فضای شکل گیری بازارها ­به مثابه رکن مهم حیات اجتماعی و تمدنی در مصر ، زمینه مساعدی را برای برگزاری وگسترش آیین­های ملی و مذهبی فراهم آورده است.برپایی بازارهای مهم در مجاورت مسجد بویژه مساجد جامع موجب پیوستاری اقتصاد و دین شده است .مجموعه در­هم­تنیده از کارکردهای دینی در بازارهای مصر درانعقاد مجلس قرآن­خوانی و حفظ آن و یا برگزاری نماز جمعه و نیز تاسیس نهادهای اقتصادی چون حسبه به عنون تنظیم­کننده کنش­های اقتصادی بازار و همچنین شکل­گیری اصناف و تشکیلات صنفی درون بازار و پیشه­های تخصصی بدرستی متجلی است. علاوه­براین نقش فضای گستردۀ بازار در ایجاد اجتماعات عظیم مردمی علیه حاکمیت سیاسی و نیز حضور بازاریان در شورش­های اجتماعی به علت فشارهای مالی والیان از دیگرسو انعکاس­دهنده نقش­های اجتماعی بازار و بازاریان در جامعۀ مصر عصر والیان بود.
بازار,مصر,مشاغل و اصناف,کارکرد اجتماعی-کارکرد مذهبی
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3292.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3292_bd3dce9a89467ecb9f8b3c0d6a76165a.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
نقش و جایگاه آذربایجان در مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز (1855-1906/ 1234-1285 شمسی)
63
83
FA
سیروان
خسروزاده
دکترای تاریخ ایران در دوره اسلامی/دانشگاه پیامنور تهران
kiaksar612@yahoo.com
سیده رویا
بارسلطان
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطاالعات اجتماعی و علوم انتظامی،دانشجوی دکتری جامعهشناسی بررسی مسائل اجتماعی ایران/ دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
rbarsoltan@yahoo.com
سوده
ابراهیم زاده گرجی
دکترای تاریخ/ دانشگاه خوارزمی
soudehebrahimzade@yahoo.com
10.30465/shc.2018.3293
پژوهش حاضر به بررسی مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز در نیمة دوم قرن نوزدهم تا انقلاب مشروطه و نقشی که آذربایجان در اینخصوص ایفا نمود میپردازد. در این راستا مقاله با تکیه بر منابع معتبر داخلی و خارجی و با در پیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، در پاسخ به مسائلی چون چرایی مهاجرت نیروی کار به قفقاز و سهم آذربایجان در آن، نشان میدهد آذربایجان مرکز اصلی صدور نیروی کار مهاجر به قفقاز بود که این وضع به نوبة خود از طرفی پیامد رکود اقتصادی سراسری ایران، افت جایگاه آذربایجان در نتیجة تغییر راههای بازرگانی، جمعیت زیاد و عدم ظرفیت اقتصاد این ولایت در جذب نیروی کار بومی، و از طرف دیگر نتیجة طبیعی زمینههای پرجاذبة اشتغال در آنسوی مرزها و بویژه قفقاز بود.<strong></strong>
آذربایجان,قفقاز,باکو,مهاجرت,نیروی کار
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3293.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3293_b9d3a5c05d8377892a10177ed7118e15.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
سنجش روایت تاریخی شاهنامۀ فردوسی با تاریخهای سدههای نخستین اسلامی در آغاز پادشاهی شیرویه
85
111
FA
زاگرس
زند
دکترای تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران و مدرس دانشگاه پیامنور کرج
zagros.zand@gmail.com
روزبه
زرین کوب
استادیار گروه تاریخ /دانشگاه تهران
zarrinkoobr@ut.ac.ir
10.30465/shc.2018.19774.1718
شاهنامه افزون بر ارزشهای ادبی و اسطورهای، از مهمترینِ منابع تاریخ ایران باستان بهویژه در تاریخ ساسانیان است. فردوسی با امانتداری، روایات دورۀ ساسانی را همراه با جزییات رخدادهای تاریخی به نظم کشیده است. روایت شاهنامه از پادشاهی شیرویه و مرگ خسروپرویز و بیان زمینههای فروپاشی، بسیار مهم است و منابع منثورِ عربی ـ فارسی نیز به آن پرداختهاند. در این پژوهش دادهها و جزییات تاریخیِ این منابع با روایت تاریخی شاهنامه و گزارش آن سنجش و تحلیل شده و همچنین تفاوتها و همانندیهای آنها آشکار گشته است. فردوسی در این بخش، یکسره به منبعِ خود وفادار بوده و باوجود محدویتهای وزن، زبانِ منظوم و نیز چارچوب روایی/داستانی، امانتدارانه و دقیق جزییات را به نظم کشیده است. او ریختِ نامها و نامجایها را با زبان معیارِ روزگارِ خود آورده و از اینرو به خداینامه نزدیکتراند. نیز نگاه موجود در خداینامه با یک میانجی به شاهنامه راه یافته و از نگرش-های غیرایرانی و خلافتمحور پیراسته است. بسیاری از دادههای دیگر منابع در شاهنامه نیز وجود دارد و برخی دادهها را تنها فردوسی گزارش کرده است. این پژوهش میتواند جایگاه شاهنامه در منابع تاریخی برای ساسانیپژوهی را معتبرتر و برجستهتر سازد و برای دیگر پژوهشها در این حوزه سودمند بیافتد.
خسروپرویز,تاریخنگاری ایرانی,ساسانیان,شاهنامه,شیرویه
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3297.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3297_8ca187d3555244ad0152b0070686d48e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
چالشهای اجتماعی-سیاسی ظهور سینما در ایران
113
131
FA
سید محسن
علوی پور
استادیار گروه علوم سیاسی/پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
m.alavipour@gmail.com
10.30465/shc.2018.20918.1760
ورود سینما به ایران اگرچه تقریبا همزمان با ظهور این صنعت در جهان مدرن بود، با چالشهای متعددی روبرو بود که پیشرفت آن را در مقایسه با تحولات سینمای غربی با کندی مواجه کرد. در واقع، این امر که ابتدائا در سالهای پایانی استبداد قاجاری و با حمایت مظفرالدینشاه صورت گرفت، خیلی زود به محلی برای مجادله میان طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی بدل شد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با طرح این پرسش که ورود سینما به ایران با چه چالشهای مواجه بوده است، با بهرهگیری از روش مطالعه اسناد و مکتوبات، پاسخ مناسب این پرسش را فراچنگ آورد. به نظر میرسد برخی از فعالان بازار که شمه خوبی در شناخت نیازهای جامعه داشتند، در سطحینگری در تولید و پخش آثار سینمایی در کشور موثر بودند و از سوی دیگر، جریانهای محافظهکار اجتماعی و دینی نیز با استدلالهای خود، از نگرانی درباره پیامدهای نامناسب اخلاقی و اعتقادی آن برای مخاطبان سخن میگفتند. علاوه بر اینها، دستگاه قدرت سیاسی و همچنین نیروهای اشغالگر متفقین –در ابتدای دهه 1320- نیز تمایل داشتند که این صنعت را در اختیار خود گیرند و با اعمال سیاستهای ممیزی و یا نفوذ در ساختار سیاستگذاری، هدایت جریان فکری جامعه را تحت کنترل خود داشته باشند.
سینما,سینماتوگراف,چالشهای اجتماعی و سیاسی,ممیزی
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3298.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3298_4d3934873721250119a0ca8c32a4ccd6.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
بررسی نقش و جایگاه صنعتگران خراسان و ماوراءالنهر در عهد تیموریان
133
154
FA
شهرام
فرحناکی
دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام/دانشگاه پیام نور
farahnaki@ut.ac.ir
جمشید
نوروزی
دانشیار گروه تاریخ/ دانشگاه پیام نور
njamshid1346@gmail.com
هوشنگ
خسروبیگی
0000-0002-8657-080X
دانشیار گروه تاریخ/دانشگاه پیام نور
kh_beagi@pnu.ac.ir
10.30465/shc.2018.18648.1681
گروه صنعتگران خراسان و ماوراءالنهر در عهد تیموریان، پیرو رونق اقتصادی و سیاست حمایت­های امیران تیموری، موقعیت گزیده­ای در جامعه یافتند. مقاله این پرسش اساسی را مورد توجه قرار میدهد که سیاست­های تیمور و جانشینانش چه تأثیری بر جایگاه اجتماعی گروه صنعتگران در خراسان و ماوراءالنهر و به تبع آن بر وضعیت صنعت در این نواحی داشته است؟ در اثر شرایط و امکانات منطقه و حمایت حکومت گروه صنعتگران در خراسان و ماورالنهر بازساماندهی شدند و ساختار یافتند. در این پژوهش بررسی این فرآیند و بررسی نقش اجتماعی-اقتصادی گروه مذکور در ارتباط با حکومت تیموریان مد نظر قرار دارد. با روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اعم گزارشهای مربوط به دوره زمانی ظهور تیمور تا پایان حکمرانی بایقرا، احیاء گروه صنعتگران و جایگاه آنان در اجتماع به مثابه یک مسأله اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفت.
تیموریان,صنعتگران,نقش,خراسان و ماوراءالنهر
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3299.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3299_826559c1667ad118c5f8101a691c5cf6.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
سیمای مرد مدرن: تحلیلی بر تحولات لباس مردان در ایران عصر قاجار
155
181
FA
منظر
محمدی
دانشجوی دکترای پژوهش هنر/دانشگاه هنر تهران
manzar.mohammadi@gmail.com
سید سعید
سید احمدی زاویه
دانشیار گروه پژوهش هنر/دانشگاه هنر تهران
sszavieh@gmail.com
10.30465/shc.2018.19381.1705
از میانهی سدهی سیزدهم ق.، تماس فکری با غرب از طریق نهادهای نوین نظامی، بوروکراتیک، و آموزشی، زمینهی شکلگیری طبقهی تحصیلکرده و حرفهای تجددگرایی را در ایران فراهم ساخت که عامل رواج سبکهای پوشاک اروپایی مردانه در ایران بودند. این پژوهش با روش تحلیل متون تاریخی، جریان اقتباس پوشاک اروپایی و دلالتهای اجتماعی آن را بررسی کرده، و درصدد پاسخ به این پرسش است که چه رابطهای میان ظهور طبقات نوین متوسط شهری، و پیدایی نهادهای اداری و آموزشی مدرن، با مدرن شدن لباس مردان ایرانی وجود داشت؟ لباس اروپایی نزد تجددگرایان ایرانی، تجسمِ نوعی ادراک اجتماعی مدرن، مظهر اقتداء به جهان پیشرفتهتر غرب، و نیز تمایز از اشرافیت و سنت بود. هدف این نوشتار این است که نشان دهد فرآیند مدرن شدن پوشاک مردان در ایران، پیش از تغییرات آمرانهی عصر پهلوی، مبنایی اجتماعی در تحولات عصر مشروطه داشته است.
لباس مردان,کتوشلوار,طبقهی متوسط,نهادهای مدرن,قاجار
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3300.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3300_673b29d451ae831b55d5f66874e7b6b8.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
سیاست و شهرنشینی در قفقاز پیشااستعماری: نقش عامل سیاست در تحول حیات شهری شماخی در سده دوازدهم/هجدهم
183
212
FA
جواد
مرشدلو
استادیار گروه تاریخ، دانشگاه تربیت مدرس
jmorshedlou31@gmail.com
10.30465/shc.2018.3489
در مقاله حاضر تلاش میشود تا با تمرکز بر تحولات شماخی به عنوان یک کانون مطرح شهرنشینی در جنوب قفقاز، عوامل مؤثر بر فرسایش سیمای کالبدی و حیات اجتماعی آن در دورهای متأخر بررسی شود. پرسش محوری پژوهش ناظر بر روند فرسایندهای است که در سده دوازدهم/هجدهم، کلیت حیات شهری در شماخی را از میان برد و این شهر مهم دوره صفوی را به ویرانهای خالی از سکنه تبدیل کرد. به این منظور، نخست چشماندازی از وضعیت شماخی و حیات شهری آن در دوره صفوی ترسیم شده و سپس، عوامل مؤثر بر نابودی این شهر و حیات اجتماعی آن از اواخر دوره صفوی تا آستانه تسلط روسیه بر قفقاز بررسی شده است. مبنای این بررسی اطلاعاتی است که از سفرنامهها و گزارشهای ناظران خارجی به زبانهای مختلف گردآوری شده است. این اطلاعات با رویکرد تاریخ خُرد و به روش توصیفی تحلیلی در جهت پاسخ به پرسش محوری پژوهش پردازش شده است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که سرنوشت شماخی در دوره مورد بحث از عوامل مختلفی مانند بستر جغرافیایی و اقلیمی، موقعیت مرزی و ترکیب ناهمگون قومی و دینی تأثیر پذیرفته است. با وجود این، عامل محوری در این زمینه ضعف اقتدار سیاسی و تأثیر آن بر ناهمگونی قومی و فرهنگی شماخی در دوره پس از صفوی بود.
دولت صفوی,شماخی,شهرنشینی,شیروان,قفقاز,نادرشاه
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3489.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3489_926bce6380bf58948b94686140646d0b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تحقیقات تاریخ اجتماعی
2383-0484
2383-0492
8
1
2018
05
22
رونهخوانی و وارونهخوانی نشانههای تمدن جدید در ایران معاصر (دورۀ قاجار)
215
235
FA
قباد
منصوربخت
استادیار گروه تاریخ/دانشگاه شهید بهشتی
10.30465/shc.2018.3301
روابط و مناسبات میان جوامع و کشورها صرفنظر از نوعشان، همواره ماهیتی اجتماعی داشته و در ذیل دو نهاد اصلی اجتماع؛ یعنی فرهنگ و تمدن صورت میگرفتهاند. بر این اساس جوامع بشری در جریان روابط و مناسبات مختلف اگرچه دستاوردهای مادی و معنوی خود را به یکدیگر عرضه میکردند، این دستاوردها صرفاً کالایی مادی و معنوی بهشمار نمیآمدند و نمیآیند. دستاوردهای مزبور، نشانههای یک فرهنگ و تمدن خاص و مهمتر از آن، قدرت مادی و معنوی یک فرهنگ و تمدن و جامعۀ مشخص بهشمار آمدند و میآیند. ظهور تمدن جدید اروپایی و مواجهه و مقابلۀ آن با دیگر تمدنهای بشری از جمله ایران، بر همین اساس صورت گرفت و از مجرای مواجهۀ نظامی ـ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، ضمن غلبه بر تمدنهای قدیم، نشانههای قدرت بیسابقۀ خود را در هر چهار حوزۀ اجتماع یعنی سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ با وضوح تمام آشکار ساخت و تمدن قدیم ایران را در معرض تغییرات اساسی قرار داد. یافتههای این تحقیق بر پایۀ روش تبیین عقلانی (با تأکید بر دو حوزۀ اجتماعیِ نظامی ـ سیاسی و اقتصادی) نشان میدهد که پادشاهان قاجار علیرغم مواجهۀ طولانی با تمدن جدید، از رونهخوانی نشانههای تمدن جدید عاجز ماندند و همچنان در سودای متوهمانۀ حفط دوران قدیم و روابط و مناسبات آن بهسر بردند و چندان به وارونهخوانی نشانههای تمدن جدید اصرار ورزیدند که سرانجام با غرقکردن ایران در مسائل تمدن جدید، خود نیز از صحنۀ سیاست ایران محو شدند.
تمدن جدید,نشانههای تمدن جدید,نشانههای اجتماعی,نظامی و اقتصادی تمدن جدید,پادشاهان قاجار,مسائل تمدن جدید
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3301.html
https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_3301_d47711665067dd8d77097a50ff1e5037.pdf