نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار/ گوره تاریخ دانشگاه خوارزمی
2 استادیار/گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی
3 دانشیار/ پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
4 استادیار/ دانشگاه آزاد اسلامی کرج
5 دانشجوی دکتری تاریخ، دانشگاه خوارزمی (نویسندة مسئول)
چکیده
زندان یکی از نهادهای کهن در جامعة بشری است که از آن برای حبس مجرمان بهره گرفته میشود. در دوران پیشامدرن این مجازات کمتر استفاده میشد و بیشتر مجازاتهای جسمی کاربرد داشت. با گسست در ساختارها، اعم از ساختارهای فکری و فیزیکی، کنشهای زندان نیز دگرگون شد. در فضای نوظهور، زندانیان واجد حقوقی میشدند که حتی حکومت دیکتاتوری پهلوی اول نیز نمیتوانست تمامی آنها را نادیده بگیرد. حق زندانیان در صرف غذا یکی از این حقوق بود.
مسئلة مقالة حاضر این است که از آنجایی که زندانیان در سیاهچالهای پیشین برای دریافت اندکی غذا به هر اقدامی دست میزدند که از گرسنگی تلف نشوند، چرا برخی مواقع در زندان نوین، که معمولاً به زندانیان غذا داده میشود، آنها از غذاخوردن اجتناب میورزند و در این راه تا نزدیکی مرگ هم پیش میروند به گونهای که، زندان ناگزیر میشود از طریق قوة قهریه به آنان غذا بخوراند؟
در مقالة حاضر تکوین و تداوم کنشی تحت عنوان «اعتصاب غذا» در زندان بررسی میشود و با بهرهگیری از نظریة «ساختیابی» آنتونی گیدنز این نتیجه گرفته میشود که خلق چنین کنشی در زندان مولود تحول در ساختار حقوقی و فیزیکی نهاد زندان است. با تحول صورتگرفته، کنشگران صحنة زندان به افرادی متفاوت با قبل تبدیل میشوند و با شأن کنشگری نوین و نیز ساختار نوین زندان تمهیدات لازم برای اعتصاب غذا فراهم میشود. برای سامان چنین کنشی تشریک مساعی و آگاهی زندانیان الزامی بود و چنین خصیصهای را فقط زندانیان سیاسی بهویژه کمونیستها داشتند از اینرو، اعتصاب غذا کنشی سیاسی و عمدتاً اشتراکی و خاص زندانیان سیاسی محسوب میشد.
کلیدواژهها